دکتر پرویز کردوانی، سالهاست که در حیطه جغرافیا، کویر، بیابان، آب ومناطق خشک تحقیق و مطالعه میکند؛ اما آنچه این چهره ماندگار علمی را از دیگران متمایز میسازد دلسوزی و تلاشهای وی برای یافتن راه برون رفت از خشکسالی است، تا آنجا که حتی اوقات فراغت و استراحت خود را صرف گفتوگو و نوشتن مقاله میکند.
همین دلسوزی او را بر آن میدارد تا به مناسبت روز جهانی بیابانزدایی دغدغههایش را با ما در میان بگذارد. پا به خانه اش که میگذاری همه جا نشان از مردی دارد که عمرش را به آموختن و آموزش اختصاص داده است. نشانهای علمی، لوحهای تقدیر و تصاویری از کویرها و بیابانها ی ایران که عمری به آنها عشق ورزیده است. تصاویر سیاه وسفیدی که تو را از ازدحام تهران به دنیای پر رمز ورازی میبرد که جز سکوت، صدایی نمیشنوی.
محو تصاویر شدهام که صدای استاد مرا بهخود میآورد: « دیر آمده اید، باید فروردین میآمدید» و این عبارت سر آغازی میشود برای گفتوگوی ذیل. دکتر کردوانی معتقد است وزارت جهاد کشاورزی برای مقابله با خشکسالی میتواند کارهای بسیاری انجام دهد؛ اما پرداختن به آن را به مجال دیگری موکول میکند.
- با این خشکسالی چه باید کرد؟ در این میان از وزارت نیرو بهعنوان متولی آب چه کاری ساخته است؟
از وزارت نیرو هیچ کاری ساخته نیست. تنها کار ممکن، اجازه برداشت از آبهای زیرزمینی است که این کار هم درست نیست چراکه آبهای زیرزمینی مثل حساب پس انداز است و آبهای سطحی مثل حقوق ماهانه. بنابراین سزاوار نیست بدون مطالعه از آبهای زیرزمینی بیش از این برداشت کنیم.
- چرا نباید از آبهای زیرزمینی استفاده کنیم آن هم دراین وضعیت دشوار که به آب نیازمندیم؟
چهاردهه متوالی است که منابع آبی غارت میشود؛ خشک شدن قناتها، شور شدن آب، تبدیل چاههای آرتزین - دکتر تاکید میکند این واژه معادل فارسی ندارد – به چاههای معمولی، پیشروی بیابان و ازهمه مهمتر کم شدن راندمان آبیاری و غیراقتصادی شدن کشاورزی از پیامدهای همین غارت آب است. چراکه با پایین رفتن سطح آب، زمین دهان باز کرده و آب را میبلعد.
به عبارت دیگر، سفرههای زیرزمینی خالی شده است. به خاطر همین بیتوجهی و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است که بسیاری ازمناطق کشور مثل جهرم، خفر، باروس در استان فارس، انار در منطقه رفسنجان و حتی دشت مشهد با مشکل جدی مواجه شدهاند.
این مشکلی است که در آینده نزدیک گریبان دشتهای کرج و ورامین را هم خواهد گرفت. یعنی آّب سفرههای زیرزمینی این دشتها خالی یا غیرقابل استفاده میشود. به همین دلیل تاکید میکنم نباید بیش از این از آبهای زیرزمینی استفاده شود چراکه مشکل حادتر میشود..
- با این وصف دولت باید مانع حفر چاه و برداشت آبهای زیرزمینی شود؟
بله. متأسفانه با وجود ممنوعیت حفر چاه، همچنان بهصورت مجاز و غیرمجاز از آبهای زیرزمینی برداشت اضافی میشود. من معتقدم مهمترین مسئولیت وزارت نیرو دراین برهه حساس، بستن در چاهها و جلوگیری از برداشت آبهای زیرزمینی است. ببینید مسئله آن قدر مهم است که وزیر نیرو ۲ سال پیش، از رهبر معظم انقلاب برای پیشگیری از حفر چاههای غیرمجاز استمداد خواست.
- آیا اقدامی فوری وجود دارد که وزارت نیرو بتواند به کمک آن حداقل مسئله را تعدیل کند؟
الان بهترین کار این است که وزارت نیرو به مردم اعلام کند که ما نمیتوانیم آب بیشتری تامین کنیم بعد هم رسانهها و امامان جمعه و خلاصه از هر تریبونی که امکان دارد با آگاه ساختن مردم نسبت به وضعیت آب، از آنها طلب یاری کنند. مطمئن باشید مردم دراین زمینه همکاری خواهند کرد.
- یعنی اینکه بیایند بگویند کمبود آب داریم کمتر مصرف کنید. اینکه تازگی ندارد ما هرسال میبینیم که مسئولان آب وفاضلاب و وزارت نیرو از مردم درخواست میکنند صرفه جویی کنند.
حیف که این برنامه اجازه نمیدهد وگرنه مفصل توضیح میدادم.... خب، بگذریم. باید با آموزش، شیوههای استفاده بهینه ازآب را نهادینه کنیم ؛ مصرف کنیم اما نه کم نه زیاد. مسئله این است اگر ما به اینجا برسیم که همه درست مصرف کنند دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.
من معتقدم همه شهرها بدون استثنا نه تنها از نظر آب در مضیقه نیستند که آب مازاد هم دارند به شرط آنکه درست مصرف کنند. مشکل ما اسراف وهدر دادن آب است نه کمبود آن. برای نمونه، هم در شست وشو در منزل و هم در آبدهی به فضای سبز اسراف میکنند. نکات به ظاهر ساده وسطحی وجود دارد که رعایت آنها میتواند مشکل کم آبی را برطرف کند.
فضای سبز را آب میدهند در حالی که شلنگ سوراخ است و آب هدر میرود. وضو میگیرند شیرآب باز است. ظرف میشویند شیر آب را باز میگذارند. ماشین شان را با همین آب شرب و بهداشتی میشویند. شیرهای آب چکه میکند.
مشکل دیگر اینکه ما سالهاست آپارتمان نشین شدهایم و آن را ترویج میکنیم اما فرهنگ آن را رعایت نمیکنیم. الان در برخی برجها و مجتمعهای مسکونی شستن ماشین مجاز است.
بعد سازمان آب اعلام میکند اگر ۱۵ درصد صرفه جویی کنیم آب قطع نمیشود در حالی که قطع آب بسیار مشکل است. شبکه آبرسانی مربوط به ۴۰ سال پیش است، بخش عمده آن فرسوده شده درنتیجه قطع و وصل کردن آب باعث سوراخ شدن شبکه میشود. از طرف دیگر مردم به خاطر ترس ازقطع شدن آب تمام ظرفهایشان را پر آب میکنند اما همین که آب وصل شد این ظرف ها را خالی میکنند و حجم قابل توجهی آب هدر میرود.
- بنابراین راه حل اساسی آن است که از خانهها شروع کنیم؟
من میگویم مسائل به ظاهر سطحی است اما در مجموع بسیار کارساز. اینها را باید به مردم آموزش داد؛ بگذارید به نکتهای اشاره کنم، مثلا رقیق کردن مایع ظرفشویی به ظاهر خیلی پیش پا افتاده است اما همین کار ساده غیراز صرفه جویی در مصرف آب، هم صرفه اقتصادی دارد هم سلامت پوست و دست را تامین میکند. نمونه دیگر، گذاشتن چند بطری جای نوشابه در مخزن سیفون توالت است این کار مانع از تخلیه حجم زیادی از آب میشود.
انجام این کار نه زمان میبرد نه هزینهای دارد برای همه هم مقدور است اما همین کار روزانه مانع هدر رفت هزاران متر مکعب آب میشود آن هم آب شرب و بهداشتی. اینها مسائلی است که بسیاری از مردم یا نمیدانند یا تا کنون به آن توجه نکردهاند.
- وظیفه دولت دراین میان چیست؟
اتفاقا ادارات در این میان نقش مهمی دارند. الان مشکلی که وجود دارد این است که پول آب و برق ادارات تابعه را سازمان مرکزی میپردازد. همین باعث میشود بیمحابا آب وبرق مصرف شود. همه ما بارها دیدهایم در ساختمانهای دولتی و اداری با آب، برگهای روی چمن را جمع میکنند.
خب، باید با یک سازوکار اداری و قانونمند، واحدهای اداری کم مصرف تشویق و واحدهای پر مصرف توبیخ شوند. این کار نه هزینهای بر دوش دولت میگذارد نه دست وپا گیر است. اینها نکاتی است که از نظر دورمانده است.
- اما همه ادارات که دولتی نیستند برخی سازمانهای غیردولتی وجود دارند مثل شهرداریها، نهادها.
نکته اصلی همین جاست. من بارها گفتهام آبپاشی خیابان کار بیثمری است. چه فایدهای دارد که ما هر روز صبح ۲ متر خیابان را آبپاشی کنیم. این نه تنها باعث پاکیزگی نمیشود که به آلودگی دامن میزند.
مسئله دیگر فضای سبز است. فضای سبز را نباید توسعه داد چون نباید آب را صرف توسعه فضای سبز کرد آن هم در کشور ما که کشوری خشک و بیابانی است، به ویژه نباید چمن کاشت. چمن قدرت تصفیه ندارد از طرفی بسیار آب بر است.
باید فقط در محیطهای پرباران مثل گیلان ومازندران چمن کاشت. نکته دیگر اینکه نباید بقایای گیاهی و برگهای پای درختان را جمع کرد. اینها مانع تبخیر میشود. از سوی دیگر، کف جویها را سنگفرش کرده و فقط پای درختان را آزاد گذاشتهاند.
این باعث تجمع فلزات سنگین در پای درخت میشود. نتیجه آنکه درختان کهنسال یکی پس از دیگری خشک میشود. به جای این سنگفرش میتوانستند شیب شکن و آب نما درست کنند. باید طراحیهای ما مبتنی بر مطالعه باشد، نه اینکه فقط یک جنبه مثلا زیبایی را در نظر بگیریم.
الان پشت بامها، خیابانها، پیاده روها و کف جویها یا سنگفرش است یا آسفالت؛ این مانع تغذیه سفره زیرزمینی میشود و در واقع آنچه امروز وارد سفرههای زیرزمینی میشود فاضلابهای خانگی است که اینها بیشتر آبهای زیرزمینی را آلوده میکنند.